معنی فارسی predilected
B1علاقه خاص به چیزی که به طور طبیعی یا به دلیل تجربه قبلی ایجاد شده است.
Having a preference or special liking for something.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او علاقه خاصی به موسیقی کلاسیک داشت.
مثال:
She had a predilected taste for classical music.
معنی(example):
انتخاب ویژه او در ادبیات بیشتر شامل شعر بود.
مثال:
His predilected choice of literature often included poetry.
معنی فارسی کلمه predilected
:
علاقه خاص به چیزی که به طور طبیعی یا به دلیل تجربه قبلی ایجاد شده است.