معنی فارسی prediligent

B1

نشان‌دهنده وضعیتی که در آن دقت و توجه به جزئیات از اهمیت بالایی برخوردار است.

Characterized by carefulness, especially in work or studies.

example
معنی(example):

روش بسیار هوشمندانه او در تحصیلاتش باعث شد تا درخشید.

مثال:

Her prediligent approach to her studies helped her excel.

معنی(example):

او به خاطر عادات کاری با دقت خود در دفتر شناخته شده است.

مثال:

He is known for his prediligent work habits in the office.

معنی فارسی کلمه prediligent

: معنی prediligent به فارسی

نشان‌دهنده وضعیتی که در آن دقت و توجه به جزئیات از اهمیت بالایی برخوردار است.