معنی فارسی prefered

B1

ترجیح داده شده، چیزی که انتخابش بیشتر از بقیه گزینه‌ها است.

Chosen as more desirable or having greater importance.

example
معنی(example):

او در صبح قهوه را به چای ترجیح داد.

مثال:

He preferred coffee over tea in the morning.

معنی(example):

او مطالعه کتاب‌ها را به تماشای تلویزیون ترجیح داد.

مثال:

She preferred reading books instead of watching TV.

معنی فارسی کلمه prefered

: معنی prefered به فارسی

ترجیح داده شده، چیزی که انتخابش بیشتر از بقیه گزینه‌ها است.