معنی فارسی prehensibility

B1

قابلیت گرفتن یا درک، اشاره به توانایی یک شی برای در دست گرفتن یا فهمیدن دارد.

The quality of being able to grasp or comprehend.

example
معنی(example):

قابلیت گرفتن این ابزار استفاده از آن را راحت‌تر کرد.

مثال:

The prehensibility of the tool made it easier to use.

معنی(example):

قابلیت گرفتن آن تعیین می‌کند که چگونه به‌طور مؤثر می‌توان از آن استفاده کرد.

مثال:

Its prehensibility determines how effectively it can be used.

معنی فارسی کلمه prehensibility

: معنی prehensibility به فارسی

قابلیت گرفتن یا درک، اشاره به توانایی یک شی برای در دست گرفتن یا فهمیدن دارد.