معنی فارسی prehensorial

B1

مربوط به توانایی‌های گرفتن و چنگ زدن در حیوانات، به ویژه بافت‌های حسی و حرکتی.

Relating to the ability to grasp or grasping methods, especially in animals.

example
معنی(example):

قابلیت‌های پاره‌ای اختاپوس‌ها جذاب هستند.

مثال:

The prehensorial capabilities of the octopus are fascinating.

معنی(example):

حیوانات از روش‌های پیش‌گام برای گرفتن غذای خود استفاده می‌کنند.

مثال:

Animals use prehensorial methods to grasp their food.

معنی فارسی کلمه prehensorial

: معنی prehensorial به فارسی

مربوط به توانایی‌های گرفتن و چنگ زدن در حیوانات، به ویژه بافت‌های حسی و حرکتی.