معنی فارسی prehepatic
B2مربوط به وضعیتهایی که قبل از ورود خون به کبد رخ میدهند.
Relating to conditions that occur before blood enters the liver.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
پزشک علل پیشکبدی زردی را توضیح داد.
مثال:
The doctor explained the prehepatic causes of jaundice.
معنی(example):
شرایط پیشکبدی میتوانند بر عملکرد کبد تأثیر بگذارند.
مثال:
Prehepatic conditions can affect liver function.
معنی فارسی کلمه prehepatic
:
مربوط به وضعیتهایی که قبل از ورود خون به کبد رخ میدهند.