معنی فارسی preinvolve
B1پیشدرگیری، مشارکت دادن شخصی در فعالیتی پیش از اینکه آن فعالیت به طور رسمی شروع شود.
To engage someone in an activity or discussion before it officially begins.
- VERB
example
معنی(example):
معلمان باید دانشآموزان را در بحثها پیش از این که شروع شوند، درگیر کنند تا یادگیری بهتری حاصل شود.
مثال:
Teachers should preinvolve students in discussions to enhance learning.
معنی(example):
مربی تصمیم گرفت که والدین را در برنامهریزی رویداد پیش از آن درگیر کند.
مثال:
The coach decided to preinvolve the parents in planning the event.
معنی فارسی کلمه preinvolve
:
پیشدرگیری، مشارکت دادن شخصی در فعالیتی پیش از اینکه آن فعالیت به طور رسمی شروع شود.