معنی فارسی preinvolved

B1

درگیر پیشین، افرادی که قبلاً در فعالیت یا پروژه‌ای مشارکت داشته‌اند.

Having been engaged in an activity or project before its current stage.

example
معنی(example):

او به خاطر مشارکت‌های قبلی‌اش در پروژه احساس‌های درگیر شده داشت.

مثال:

She felt preinvolved in the project due to her prior contributions.

معنی(example):

داشتن اعضای درگیر پیشین می‌تواند روند کار را آسان‌تر کند.

مثال:

Having preinvolved members can make the process smoother.

معنی فارسی کلمه preinvolved

: معنی preinvolved به فارسی

درگیر پیشین، افرادی که قبلاً در فعالیت یا پروژه‌ای مشارکت داشته‌اند.