معنی فارسی presentiate

B1

به عمل ارائه اطلاعات یا داده‌ها به دیگران اشاره دارد.

To present or showcase information or data in a clear and effective manner.

example
معنی(example):

برای ارائه مؤثر یافته‌هایتان، از visualهای واضح استفاده کنید.

مثال:

To presentiate your findings effectively, use clear visuals.

معنی(example):

او نحوه ارائه داده‌های پیچیده را به بینندگانش یاد گرفت.

مثال:

She learned how to presentiate complex data to her audience.

معنی فارسی کلمه presentiate

: معنی presentiate به فارسی

به عمل ارائه اطلاعات یا داده‌ها به دیگران اشاره دارد.