معنی فارسی presentialness

B1

کیفیت و وضعیتی که در آن افراد به صورت فیزیکی حاضر هستند.

The state or quality of having physical presence.

example
معنی(example):

حضور فیزیکی تماشاگران جوی زنده ایجاد کرد.

مثال:

The presentialness of the audience created a lively atmosphere.

معنی(example):

حضور فیزیکی در بحث‌ها می‌تواند به نتایج بهتری منجر شود.

مثال:

Presentialness in discussions can lead to more effective outcomes.

معنی فارسی کلمه presentialness

: معنی presentialness به فارسی

کیفیت و وضعیتی که در آن افراد به صورت فیزیکی حاضر هستند.