معنی فارسی presentive

B2

سبکی از بیانیه یا توصیف که تأکید بر ارائه یا نشانه‌ای از وضعیت حاضر دارد.

Describing or indicating the present, particularly in a way that makes it immediate.

example
معنی(example):

طبیعت حاضرکننده سخنرانی او شنوندگان را مجذوب کرد.

مثال:

The presentive nature of her speech captivated the audience.

معنی(example):

در ادبیات، سبک حاضرکننده نشان‌دهنده فوری بودن است.

مثال:

In literature, a presentive style indicates immediacy.

معنی فارسی کلمه presentive

: معنی presentive به فارسی

سبکی از بیانیه یا توصیف که تأکید بر ارائه یا نشانه‌ای از وضعیت حاضر دارد.