معنی فارسی pressural

B2

مرتبط با فشار، به خصوص در بافت‌های فیزیکی یا مکانیکی.

Relating to pressure; especially in physical contexts.

example
معنی(example):

تفاوت‌های فشار در جو بر آب و هوا تأثیر می‌گذارد.

مثال:

The pressural differences in the atmosphere influence the weather.

معنی(example):

مهندسان هنگام طراحی سازه‌ها به عوامل فشار توجه می‌کنند.

مثال:

Engineers consider pressural factors when designing structures.

معنی فارسی کلمه pressural

: معنی pressural به فارسی

مرتبط با فشار، به خصوص در بافت‌های فیزیکی یا مکانیکی.