معنی فارسی pressureproof

B2

مقاوم در برابر فشار، به ویژه در شرایطی که فشار زیاد وجود دارد.

Capable of withstanding pressure without damage; often used for containers or equipment.

example
معنی(example):

این دستگاه ضد فشار است و برای اکتشافات در اعماق دریا ایده‌آل است.

مثال:

This device is pressureproof, making it ideal for deep-sea exploration.

معنی(example):

ظرف ضد فشار از تجهیزات حساس محافظت می‌کند.

مثال:

The pressureproof container protects sensitive equipment.

معنی فارسی کلمه pressureproof

: معنی pressureproof به فارسی

مقاوم در برابر فشار، به ویژه در شرایطی که فشار زیاد وجود دارد.