معنی فارسی preterdeterminedly
B1به معنای عمل کردن به طور یکنواخت و از قبل مشخص شده.
In a manner that is predetermined or fixed in advance.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طور پیشتعیین شدهای عمل کرد و از یک برنامه دقیق پیروی کرد.
مثال:
He acted preterdeterminedly, following a strict schedule.
معنی(example):
او به طور پیشتعیین شدهای قوانین را برای جلوگیری از اشتباهات دنبال کرد.
مثال:
She preterdeterminedly followed the rules to avoid mistakes.
معنی فارسی کلمه preterdeterminedly
:
به معنای عمل کردن به طور یکنواخت و از قبل مشخص شده.