معنی فارسی priggisms

B2

جمع کلمه دمدمی مزاجی، اشاره به تمایلات و ویژگی‌های دمدمی مزاج در رفتار افراد.

Plural form of priggism, indicating multiple instances of this behavior.

example
معنی(example):

دمدمی مزاجی‌های او معمولاً همکارانش را عصبی می‌کرد.

مثال:

His priggisms often irritated his co-workers.

معنی(example):

دمدمی مزاجی‌های معلم باعث شدند تا دانش‌آموزان به او احساس کینه کنند.

مثال:

The priggisms of the teacher led to resentment among students.

معنی فارسی کلمه priggisms

: معنی priggisms به فارسی

جمع کلمه دمدمی مزاجی، اشاره به تمایلات و ویژگی‌های دمدمی مزاج در رفتار افراد.