معنی فارسی princocks

B1

جمع پرینکوک، اشخاص یا نمادهایی که به سلطنت یا فخر مرتبطند.

Plural of princock, referring to multiple whimsical characters associated with royalty.

example
معنی(example):

پرینکوک‌های نمایش بسیار سرگرم‌کننده بودند.

مثال:

The princocks in the play were very entertaining.

معنی(example):

بسیاری از پرینکوک‌ها در داستان‌های عامیانه منطقه ظاهر می‌شوند.

مثال:

Many princocks appear in the folklore of the region.

معنی فارسی کلمه princocks

: معنی princocks به فارسی

جمع پرینکوک، اشخاص یا نمادهایی که به سلطنت یا فخر مرتبطند.