معنی فارسی proboscidiferous
B2دارای یا تولیدکننده پروبوسید، به ویژه در مورد موجودات زنده.
Having or producing a proboscis, especially in the context of living organisms.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
گونههای پروبوسیدریفروس در محیط گرم استوایی رونق گرفتند.
مثال:
The proboscidiferous species thrived in the warm tropical environment.
معنی(example):
محققان یک موجود جدید پروبوسیدریفروس را در جنگل بارانی آمازون کشف کردند.
مثال:
Researchers discovered a new proboscidiferous organism in the Amazon rainforest.
معنی فارسی کلمه proboscidiferous
:
دارای یا تولیدکننده پروبوسید، به ویژه در مورد موجودات زنده.