معنی فارسی proboscidiform

B1

شکل یا ساختاری شبیه به پروبوسید، به ویژه در مورد گیاهان یا موجودات دیگر.

Having a shape or structure resembling that of a proboscis, particularly in relation to plants or other organisms.

example
معنی(example):

شکل پروبوسیدیمورف گیاه بسیاری از گرده‌افشان‌ها را جذب کرد.

مثال:

The proboscidiform shape of the plant attracted many pollinators.

معنی(example):

برخی از فسیل‌ها ویژگی‌های پروبوسیدیمورف را نشان می‌دهند که روش‌های تغذیه آنها را مشخص می‌کند.

مثال:

Certain fossils exhibit proboscidiform features indicating their feeding methods.

معنی فارسی کلمه proboscidiform

: معنی proboscidiform به فارسی

شکل یا ساختاری شبیه به پروبوسید، به ویژه در مورد گیاهان یا موجودات دیگر.