معنی فارسی probosciformed

B1

دارای ویژگی‌های پروبوسیدفرم، معمولاً به ساختارهای موجودات زنده اشاره دارد.

Having characteristics of a proboscis form, typically referring to the structures of living organisms.

example
معنی(example):

ضمیمه پروبوسیدفرم موجود ویژگی قابل توجهی بود.

مثال:

The probosciformed appendage of the creature was a remarkable feature.

معنی(example):

فسیل‌ها گونه‌های باستانی با ساختارهای پروبوسیدفرم را نشان دادند.

مثال:

Fossils revealed ancient species with probosciformed structures.

معنی فارسی کلمه probosciformed

: معنی probosciformed به فارسی

دارای ویژگی‌های پروبوسیدفرم، معمولاً به ساختارهای موجودات زنده اشاره دارد.