معنی فارسی procoracoidal

B1

مربوط به یا ویژگی‌ای که به پروکاراکوئید ارتباط دارد.

Pertaining to or characteristic of the procoracoid.

example
معنی(example):

ساختار پروکاراکوئیدال در حرکت بال‌ها کمک می‌کند.

مثال:

The procoracoidal structure helps in wing movement.

معنی(example):

پژوهشگران منطقه پروکاراکوئیدال را برای کارایی‌اش مورد بررسی قرار دادند.

مثال:

Researchers examined the procoracoidal area for its functionality.

معنی فارسی کلمه procoracoidal

: معنی procoracoidal به فارسی

مربوط به یا ویژگی‌ای که به پروکاراکوئید ارتباط دارد.