معنی فارسی prodromatic

B1

مربوط به مرحله‌ای که نشانه‌های مقدماتی شروع می‌شوند.

Pertaining to the early symptoms that appear before a disease or condition develops.

example
معنی(example):

علائم مقدماتی ظریف اما مهم بودند.

مثال:

The prodromatic symptoms were subtle yet significant.

معنی(example):

این نشانه‌های مقدماتی نباید نادیده گرفته شوند.

مثال:

These prodromatic signs should not be overlooked.

معنی فارسی کلمه prodromatic

: معنی prodromatic به فارسی

مربوط به مرحله‌ای که نشانه‌های مقدماتی شروع می‌شوند.