معنی فارسی prodromic

B2

پیش در، علائمی که قبل از وقوع یک بیماری بروز می‌کنند.

Pertaining to or denoting symptoms that precede the onset of a disease.

example
معنی(example):

علائم پیش در کنار این بیماری شامل سردرد و تب است.

مثال:

The prodromic symptoms of the disease include a headache and fever.

معنی(example):

او قبل از حمله میگرن علائم پیش در را تجربه کرد.

مثال:

He experienced prodromic signs before the migraine attack.

معنی فارسی کلمه prodromic

: معنی prodromic به فارسی

پیش در، علائمی که قبل از وقوع یک بیماری بروز می‌کنند.