معنی فارسی proliferously
B2به شکلی که به طور سریع و زیاد رشد یا تولید شود.
In a way that increases or multiplies rapidly.
- ADVERB
example
معنی(example):
این گیاه در هوای گرم به طور پرفرانت رشد کرد.
مثال:
The plant grew proliferously in the warm weather.
معنی(example):
او در طول حرفهاش به طور پرفرانت مقالاتی منتشر کرد.
مثال:
He published papers proliferously throughout his career.
معنی فارسی کلمه proliferously
:
به شکلی که به طور سریع و زیاد رشد یا تولید شود.