معنی فارسی prolificalness

B2

کیفیت یا حالت تولید زیاد و فراوان.

The quality or state of producing a large quantity of something.

example
معنی(example):

فراوان نویسی او همه را تحت تأثیر قرار داد.

مثال:

The prolificalness of his writing impressed everyone.

معنی(example):

فراوان نویسی او در نقاشی واقعاً شگفت‌انگیز است.

مثال:

Her prolificalness in painting is truly remarkable.

معنی فارسی کلمه prolificalness

: معنی prolificalness به فارسی

کیفیت یا حالت تولید زیاد و فراوان.