معنی فارسی promptness
B1سریع بودن و الگو بودن در انجام کارها یا پاسخ دادن.
The quality of being on time or quick to act.
- NOUN
example
معنی(example):
سرعت او در پاسخ دادن به ایمیلها مورد تقدیر همه قرار گرفته است.
مثال:
Her promptness in responding to emails is appreciated by everyone.
معنی(example):
سریع بودن خدمات مشتریان را تحت تأثیر قرار داد.
مثال:
The promptness of the service impressed the customers.
معنی فارسی کلمه promptness
:
سریع بودن و الگو بودن در انجام کارها یا پاسخ دادن.