معنی فارسی protuberancies
B2پروتوبرانسها به برآمدگیهای متعدد یا در حال نفوذ اشاره دارد.
Plural form of protuberancy; multiple bulges or swellings.
- NOUN
example
معنی(example):
برآمدگیهای روی سطح مشاهده آنها جالب بود.
مثال:
The protuberancies on the surface were fascinating to observe.
معنی(example):
انواع مختلف برآمدگیها را میتوان بر روی پوست یافت.
مثال:
Various protuberancies can be found on the skin.
معنی فارسی کلمه protuberancies
:
پروتوبرانسها به برآمدگیهای متعدد یا در حال نفوذ اشاره دارد.