معنی فارسی pryingness
B1خصوصیت یا رفتاری که در آن فرد به طور غیرمجاز یا بیش از حد به دنبال اطلاعات شخصی دیگران است.
The quality of being inquisitive or excessively interested in the details of others' lives.
- NOUN
example
معنی(example):
جستوجوی او اغلب باعث میشد دوستانش احساس ناراحتی کنند.
مثال:
Her pryingness often made her friends uncomfortable.
معنی(example):
جستوجوی رسانهها گاهی اوقات بیش از حد قابل تحمل است.
مثال:
The pryingness of the media is sometimes too much to handle.
معنی فارسی کلمه pryingness
:
خصوصیت یا رفتاری که در آن فرد به طور غیرمجاز یا بیش از حد به دنبال اطلاعات شخصی دیگران است.