معنی فارسی put someone on notice
B1به معنای هشدار دادن به کسی در مورد وضعیت یا اقداماتی است که در حال نزدیک شدن هستند.
To inform someone that they should be prepared for a potential change or action.
- IDIOM
example
معنی(example):
مدیر به کارمندانش درباره تغییرات آینده هشدار داد.
مثال:
The manager put her employees on notice about the upcoming changes.
معنی(example):
مالک به مستأجر هشدار درباره اجاره معوقه داد.
مثال:
The landlord put the tenant on notice for overdue rent.
معنی فارسی کلمه put someone on notice
:
به معنای هشدار دادن به کسی در مورد وضعیت یا اقداماتی است که در حال نزدیک شدن هستند.