معنی فارسی quarrelous

B2

شخصی که تمایل به مشاجره و بحث به طور مکرر دارد.

Inclined to quarrel; prone to argument.

example
معنی(example):

آنها اغلب درباره مسائل بی‌اهمیت مبادلات مجادله‌آمیز دارند.

مثال:

They often have quarrelous exchanges over trivial matters.

معنی(example):

نظرات مجادله‌آمیز او موجب تنش در اتاق شد.

مثال:

His quarrelous remarks caused tension in the room.

معنی فارسی کلمه quarrelous

: معنی quarrelous به فارسی

شخصی که تمایل به مشاجره و بحث به طور مکرر دارد.