معنی فارسی quizzy
B1آزمونگونه، اصطلاحی است که به فعالیتهایی اشاره دارد که حسی از نقشهبرداری یا سوالسازی را تداعی میکند.
Pertaining to a quiz or tests; playful in an inquisitive manner.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
بازی آزمونگونه سرگرمکننده و چالشبرانگیز بود.
مثال:
The quizzy game was fun and challenging.
معنی(example):
او در حین مطالعه نگرش آزمونگونهای داشت.
مثال:
He had a quizzy attitude while studying.
معنی فارسی کلمه quizzy
:
آزمونگونه، اصطلاحی است که به فعالیتهایی اشاره دارد که حسی از نقشهبرداری یا سوالسازی را تداعی میکند.