معنی فارسی reaffixed
B1دوباره چسبیده، وقتی که چیزی دوباره متصل یا قرار داده شده است.
Attached again or reattached after having been removed.
- VERB
example
معنی(example):
تابلو پس از آسیب طوفان دوباره چسبانده شد.
مثال:
The sign was reaffixed after the storm damaged it.
معنی(example):
زمانی که مهر دوباره چسبانده شد، محتویات محفوظ بودند.
مثال:
Once the seal was reaffixed, the contents were secure.
معنی فارسی کلمه reaffixed
:
دوباره چسبیده، وقتی که چیزی دوباره متصل یا قرار داده شده است.