معنی فارسی reawaked

B1

به معنای بیدار کردن مجدد یک حس یا علاقه به زمان‌های گذشته.

To have woken up again or restored a previous state of interest or feeling in the past.

example
معنی(example):

او بعد از سال‌ها علاقه‌اش به歌歌را دوباره بیدار کرد.

مثال:

She reawaked her passion for singing after years.

معنی(example):

این کتاب خاطرات کودکی‌ام را دوباره بیدار کرد.

مثال:

The book reawaked memories of my childhood.

معنی فارسی کلمه reawaked

: معنی reawaked به فارسی

به معنای بیدار کردن مجدد یک حس یا علاقه به زمان‌های گذشته.