معنی فارسی rebend

B1

دوباره خم کردن چیزی، به ویژه فلز یا کاغذ.

To bend something again, typically referring to materials like metal or paper.

example
معنی(example):

او مجبور شد فلز را دوباره خم کند تا آن را در قاب قرار دهد.

مثال:

He had to rebend the metal to fit it into the frame.

معنی(example):

شما می‌توانید کاغذ را دوباره خم کنید اگر خیلی چروک شده باشد.

مثال:

You can rebend the paper if it gets too wrinkled.

معنی فارسی کلمه rebend

: معنی rebend به فارسی

دوباره خم کردن چیزی، به ویژه فلز یا کاغذ.