معنی فارسی recataloguing

B1

عمل دوباره فهرست‌گذاری، فرآیند سازماندهی منابع به صورت مجدد.

The process of organizing or categorizing items again.

example
معنی(example):

آنها آخر هفته را صرف دوباره فهرست‌گذاری همه مدارک کردند.

مثال:

They spent the weekend recataloguing all the documents.

معنی(example):

دوباره فهرست‌گذاری برای پیگیری موجودی ضروری است.

مثال:

Recataloguing is essential for keeping track of inventory.

معنی فارسی کلمه recataloguing

: معنی recataloguing به فارسی

عمل دوباره فهرست‌گذاری، فرآیند سازماندهی منابع به صورت مجدد.