معنی فارسی redeemedness

B1

وضعیتی که در آن چیزی بازخرید شده است.

The state of being redeemed.

example
معنی(example):

بازخرید شدن اجناس نشان‌دهنده موفقیت استراتژی بازاریابی است.

مثال:

The redeemedness of the items shows the success of the marketing strategy.

معنی(example):

بازخرید شدن کوپن‌ها فراتر از انتظارات بود.

مثال:

The redeemedness of the coupons exceeded expectations.

معنی فارسی کلمه redeemedness

: معنی redeemedness به فارسی

وضعیتی که در آن چیزی بازخرید شده است.