معنی فارسی reenjoin
B1دوباره پیوستن، به یک گروه یا فعالیتی که قبلاً عضوش بودهاید، بازگشتن.
To join something again after having withdrawn or been away.
- VERB
example
معنی(example):
او تصمیم گرفت بعد از یک سال غیبت دوباره به کلاپ بپیوندد.
مثال:
He decided to reenjoin the club after a year away.
معنی(example):
آنها امیدوارند در فصل آینده دوباره به مسابقه بپیوندند.
مثال:
They hope to reenjoin the competition next season.
معنی فارسی کلمه reenjoin
:
دوباره پیوستن، به یک گروه یا فعالیتی که قبلاً عضوش بودهاید، بازگشتن.