معنی فارسی reenjoying

B1

دوباره لذت بردن، در حال لذت‌بردن از یک تجربه یا فعالیت‌ای که پیش‌تر انجام شده است.

The act of enjoying something again.

example
معنی(example):

من امروز از هوای آفتابی دوباره لذت می‌برم.

مثال:

I am reenjoying the sunny weather today.

معنی(example):

او بعد از یک وقفه طولانی دوباره از سرگرمی‌اش لذت می‌برد.

مثال:

She's reenjoying her hobby after a long break.

معنی فارسی کلمه reenjoying

: معنی reenjoying به فارسی

دوباره لذت بردن، در حال لذت‌بردن از یک تجربه یا فعالیت‌ای که پیش‌تر انجام شده است.