معنی فارسی refroid
B1سرد کردن، به حالت سردی درآوردن.
To cool down or make something cold.
- VERB
example
معنی(example):
هواي سرد نوشیدنیها را به سرعت سرد میکند.
مثال:
The cold weather will refroid the drinks quickly.
معنی(example):
من باید اتاق را قبل از رسیدن مهمانها سرد کنم.
مثال:
I need to refroid the room before the guests arrive.
معنی فارسی کلمه refroid
:
سرد کردن، به حالت سردی درآوردن.