معنی فارسی refront

B1

بازسازی نمای یک چیز یا ساختمان.

To give a new front or appearance to something.

example
معنی(example):

شرکت تصمیم به بازسازی نمای ساختمان قدیمی گرفت.

مثال:

The company decided to refront the old building.

معنی(example):

ما باید نمای فروشگاه را دوباره طراحی کنیم تا مشتری‌های بیشتری جذب کنیم.

مثال:

We need to refront the store to attract more customers.

معنی فارسی کلمه refront

: معنی refront به فارسی

بازسازی نمای یک چیز یا ساختمان.