معنی فارسی reglows

B1

فعل ساده زمان حال برای reglow که به معنای دوباره درخشیدن است.

Simple present tense of reglow, indicating a habitual action of glowing again.

example
معنی(example):

LED ها وقتی روشن می‌شوند دوباره درخشان می‌شوند.

مثال:

The LEDs reglows when they are turned on.

معنی(example):

این لامپ در تاریکی به زیبایی دوباره روشن می‌شود.

مثال:

This lamp reglows beautifully in the dark.

معنی فارسی کلمه reglows

: معنی reglows به فارسی

فعل ساده زمان حال برای reglow که به معنای دوباره درخشیدن است.