معنی فارسی reglued
B1فعل گذشته reglue به معنای چسباندن مجدد اشیاء.
Past tense of reglue, meaning to have been glued again.
- VERB
example
معنی(example):
قطعات بعد از اینکه جدا شدند دوباره چسبانده شدند.
مثال:
The pieces were reglued after they fell apart.
معنی(example):
صندلی دوباره چسبانده شد تا دوباره محکم شود.
مثال:
The chair was reglued to make it sturdy again.
معنی فارسی کلمه reglued
:
فعل گذشته reglue به معنای چسباندن مجدد اشیاء.