معنی فارسی reindoctrinated
B1دوباره دکترین شده به لحاظ ایدئولوژیکی یا فکری.
Having undergone a process of reindoctrination.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
پس از شرکت در سمینار در مورد اصولشان، او احساس دکترین دوباره کرد.
مثال:
He felt reindoctrinated after attending the seminar on their principles.
معنی(example):
او در طول کارگاه توسط همسالانش دوباره دکترین شده بود.
مثال:
She had been reindoctrinated by her peers during the workshop.
معنی فارسی کلمه reindoctrinated
:
دوباره دکترین شده به لحاظ ایدئولوژیکی یا فکری.