معنی فارسی reindoctrination

B2

بازآموزی، پروسه‌ای برای آموزش مجدد، به ویژه در زمینه عقاید یا باورهای سیاسی.

The process of teaching someone again, especially regarding beliefs or ideologies.

example
معنی(example):

برنامه بر بازآموزی کارکنان برای بهبود درک آن‌ها از سیاست‌های جدید متمرکز است.

مثال:

The program focuses on reindoctrination of the staff to improve their understanding of the new policies.

معنی(example):

تکنیک‌های بازآموزی می‌توانند در صورتی که به دقت انجام نشوند، به نتیجه معکوس منجر شوند.

مثال:

Reindoctrination techniques can sometimes backfire if not executed carefully.

معنی فارسی کلمه reindoctrination

: معنی reindoctrination به فارسی

بازآموزی، پروسه‌ای برای آموزش مجدد، به ویژه در زمینه عقاید یا باورهای سیاسی.