معنی فارسی reinstil

B1

دوباره به حس یا اعتقاد یا عادت خاصی برانگیختن

To instill again or anew, especially a quality or feeling.

example
معنی(example):

معلم سعی کرد عشق به خواندن را در دانش‌آموزانش دوباره برانگیزد.

مثال:

The teacher tried to reinstil a love for reading in her students.

معنی(example):

بعد از استراحت، آنها نیاز به برقراری دوباره نظم در کلاس داشتند.

مثال:

After the break, they needed to reinstil discipline in the classroom.

معنی فارسی کلمه reinstil

: معنی reinstil به فارسی

دوباره به حس یا اعتقاد یا عادت خاصی برانگیختن