معنی فارسی reinvolvement

B1

عمل دوباره درگیر شدن در یک فعالیت یا پروژه.

The act of becoming involved again, especially in a project or initiative.

example
معنی(example):

دوباره درگیر شدن داوطلبان به شدت به خیریه کمک کرده است.

مثال:

The reinvolvement of volunteers has greatly benefited the charity.

معنی(example):

دوباره درگیر شدن در پروژه برای موفقیت آن حیاتی است.

مثال:

Reinvolvement in the project is crucial for its success.

معنی فارسی کلمه reinvolvement

: معنی reinvolvement به فارسی

عمل دوباره درگیر شدن در یک فعالیت یا پروژه.