معنی فارسی relick

B1

یادگاری، شیء یا چیزی که از زمان گذشته باقی‌مانده است و ارزش تاریخی دارد.

An object or artifact remaining from the past, often of historical significance.

example
معنی(example):

من یک یادگاری از تمدن باستانی پیدا کردم.

مثال:

I found a relick from the ancient civilization.

معنی(example):

موزه یک یادگاری از گذشته را به نمایش گذاشت.

مثال:

The museum displayed a relick of the past.

معنی فارسی کلمه relick

: معنی relick به فارسی

یادگاری، شیء یا چیزی که از زمان گذشته باقی‌مانده است و ارزش تاریخی دارد.