معنی فارسی remandment

B1

فرمان بازداشت موقت، به دستوری اشاره دارد که توسط مقامات قضائی برای نگه‌داشتن یک مظنون قبل از محاکمه صادر می‌شود.

An order issued by a court to hold a suspect in custody before a trial.

example
معنی(example):

قاضی یک فرمان بازداشت موقت برای مظنون صادر کرد.

مثال:

The judge issued a remandment for the suspect.

معنی(example):

پس از دستگیری، صدور فرمان بازداشت موقت برای اطمینان از تحقیق مناسب ضروری بود.

مثال:

After the arrest, a remandment was necessary to ensure proper investigation.

معنی فارسی کلمه remandment

: معنی remandment به فارسی

فرمان بازداشت موقت، به دستوری اشاره دارد که توسط مقامات قضائی برای نگه‌داشتن یک مظنون قبل از محاکمه صادر می‌شود.