معنی فارسی remanence
C1باقیمانده، به ویژگی یا خاصیتی در مواد اشاره دارد که میتواند پس از حذف میدانهای خارجی باقی بماند.
The property of a material that retains magnetization after the external magnetic field is removed.
- NOUN
example
معنی(example):
باقیمانده مغناطیسی به آهنربا اجازه میدهد خواص مغناطیسی خود را حفظ کند.
مثال:
The remanence of the magnet allows it to retain its magnetic properties.
معنی(example):
دانشمندان باقیمانده را برای درک چگونگی پاسخ مواد به میادین مغناطیسی مطالعه میکنند.
مثال:
Scientists study remanence to understand how materials respond to magnetic fields.
معنی فارسی کلمه remanence
:
باقیمانده، به ویژگی یا خاصیتی در مواد اشاره دارد که میتواند پس از حذف میدانهای خارجی باقی بماند.