معنی فارسی remanipulate
B1دستکاری دوباره، تغییر یا اصلاح دادهها یا اشکال به طوری که به نتیجه مطلوب برسند.
To alter or modify something again, often data or graphics, to improve or change the outcome.
- VERB
example
معنی(example):
او تصمیم گرفت دادهها را از نو دستکاری کند تا نتایج دقیقتری بدست آورد.
مثال:
She decided to remanipulate the data for more accurate results.
معنی(example):
آنها مجبور شدند گرافیک را دوباره دستکاری کنند تا با فرمت جدید مناسب باشد.
مثال:
They had to remanipulate the graphic to fit the new format.
معنی فارسی کلمه remanipulate
:
دستکاری دوباره، تغییر یا اصلاح دادهها یا اشکال به طوری که به نتیجه مطلوب برسند.