معنی فارسی remantle
B1مجدداً مونتاژ کردن، بازسازی یا سرهمبندی یک چیز یا وسیله به طوری که دوباره قابل استفاده شود.
To assemble or put something back together again, particularly after disassembly.
- VERB
example
معنی(example):
آنها تصمیم گرفتند تا مبلمان شکسته را مجدداً مونتاژ کنند به جای خرید قطعات جدید.
مثال:
They decided to remantle the broken furniture instead of buying new pieces.
معنی(example):
دکوراتورها قطعات قدیمی را دوباره مونتاژ خواهند کرد تا ظاهری تازه به آنها بدهند.
مثال:
The decorators will remantle the old fixtures to give them a fresh look.
معنی فارسی کلمه remantle
:
مجدداً مونتاژ کردن، بازسازی یا سرهمبندی یک چیز یا وسیله به طوری که دوباره قابل استفاده شود.